سجاد نوبختی

دفترچه اشعار

سجاد نوبختی

دفترچه اشعار

سجاد نوبختی

کارشناس مشاوره از دانشگاه تهران
کارشناسی ارشد مشاوره خانواده از دانشگاه تهران

مدیر گروه و مربی مهارت های زندگی مدرسه استعداد درخشان علامه حلی ۳
چهار سال تدریس مهارت های زندگی در مدارس علامه حلی

روانشناس کودک و نوجوان

گروه درمانگر و درمانگر فردی با رویکرد متمرکز بر هیجان و وجودنگر
بازی درمانگر کودک و نوجوان

آخرین مطالب
۱۷
مهر

یا رضا جان...

راه حرمت راه نجات است رضا جان

دامان تو باب البرکات است رضا جان

 

وقتی حرمت قبله ی حاجات دل ماست

معنای تو معنای صلات است رضا جان

 

مِی میتپد از هر رگ و هر ریشه اش آری

قلبی که ز عشق تو قنات است رضا جان

 

باید که لبی تر‌ کند از شهد ضریحت

هرکس پیِ اکسیرِ حیات است رضا جان

 

شیرینی مادام دهد نام تو بر لب

گو در دهنم نقل و نبات است رضا جان

 

من نام تو را بردم  و قلبم ضربان زد

دل بی تو که دل نیست، ربات است رضا جان

 

مازنده به آنیم که سرمست تو باشیم

هشیاری ما عین ممات است رضا جان

 

شاعر: سجاد نوبختی

  • سجاد نوبختی
۰۴
مهر

حسین جان

 

خالی است گرچه در دل این بزم جای ما
خواهد رسید سوی حریمت نوای ما

 

جامانده ایم قبول ، ولی وانمانده ایم
همراه زائران تو شد قلب های ما

 

سجاد نوبختی

  • سجاد نوبختی
۰۲
اسفند

السلام علیک یا فاطمه الزهرا (س)


مهرت گره خوردست با هر تار و پودم
چون عطر پیچیده در اعماق وجودم
بی تو ندارد هیچ معنایی سجودم
من زنده ام با تو، تویی بود و نبودم 


ای چادرت حبل المتین، ای خانه ات عرش
بال ملائک بر زمین خانه ات فرش


اسم تو را بردم دهان را زر بگیرم 
نه،  زر نمیخواهم ، زِ زر بهتر بگیرم
مادر نگاهی کن مرا تا پر بگیرم 
تا پر گشایم دامن حیدر بگیرم 


در خانه ات جبریل کارش خاک روبی است 
قلبی که غافل از تو شد سنگی و چوبی است

 

بهر تو میبخشد خدا هر بنده ای را 
هر جرم نابخشوده در پرونده ای را
در دست تو بنهاده هر آینده ای را 
روز جزا هر اشک یا هر خنده ای را

 

دور فلک میچرخد آنگونه که خواهی
امضا کنی تقدیر را با یک نگاهی

 

در شان حیدر جز تو همتایی دگر نیست
همکفو دریا غیر دریایی دگر نیست
جز حیدر کرار آقایی دگر نیست
در قلب ما جز تو تمنایی دگر نیست

 

"در خانه ای کوچک هزاران راز دیدیم
از وصله های چادرت اعجاز دیدیم" 

 

مادر، ورود جنت مارا دری تو 
بابای خود را دختری یا مادری تو؟ 
حیدر امیرالمونین را همسری تو
از هرچه میپنداشتم بالاتری تو 


من آرزو دارم نشانی از تو جویم
این درد دوری را بیایم با تو گویم 


در آفرینش نیت ایزد تو هستی
آن کس که مارا رزق میبخشد تو هستی
کون و مکان را آخرین مقصد تو هستی
گرمای قلب حضرت احمد تو هستی 


انسیه الحوراء بالت را شکستند
دستان مولا را میان کوچه بستند 

 

یک روز می آید جهان را پس بگیریم
از دستشان تیر و کمان را پس بگیریم
حق همه مستضعفان را پس بگیریم
آری زمین و آسمان را پس بگیریم 


دیدار فرزندت چه شیرین است آن روز
هر درد را درمان و تسکین است آن روز 

 

شاعر : سجاد نوبختی

  • سجاد نوبختی
۰۵
تیر

السلام علیک یا صاحب الزمان

 

یکباره بیا و عشق را برپا کن

دنیای پریشان شده را زیبا کن

 

ماییم ‌که گمگشته ی دنیا شده ایم

اما تو ببر سوی خود و پیدا کن

 

سجاد نوبختی

  • سجاد نوبختی
۲۳
خرداد

از عشق برای من سخن ها داری

صد چاره برای درد دنیا داری

من غرقِ نگاهِ تو ام ای ساحلِ عشق

در چشم خودت هزار دریا داری

 

سجاد نوبختی

  • سجاد نوبختی
۰۸
خرداد

یک غزل قدیمی که به لطف یکی از دوستانم در بسیاری از سایت ها بدون اسم بنده پخش شد و برای اولین بار خودم آن را در عموم ارسال میکنم امیدوارم لذت ببرید. 

 

 

 

دلم را برده ای ، ای عشق ، جانم را چرا دیگر ؟!
مرا سوزانده ای ، باشد ، جهانم را چرا دیگر ؟!

نه حق پر زدن دادی نه اذن در قفس ماندن
دو بالم را گرفتی ، آشیانم را چرا دیگر ؟!

رهایم کن ، رهایم کن ، دلم فریاد می خواهد 
ببین ، دست مرا بستی ، دهانم را چرا دیگر ؟!

چطور از عهد آدم ، نسل اندر نسل می تازی 
تو با من جنگ داری ، خاندانم را چرا دیگر ؟!

تمام عرشه را بردی ؟ حلالت یار غارتگر 

ولی خب لامروت ، بادبانم را چرا دیگر؟!

تمام هستیم را آخر این قصه خواهم باخت
مرا بر باد دادی ، دودمانم را چرا دیگر ؟!

 

سجاد نوبختی

  • سجاد نوبختی
۲۶
اسفند

آرزو میکنم  قرنطینه بین هیچ عاشق و معشوقی فاصله نیندازد

چرا که فاصله ها دردناک ترین قسمت ماجراست.

  • سجاد نوبختی
۰۷
بهمن


می شوم با عشق مولا از جهان مغرور تر 
از تمام آسمان ها و زمین مسرور تر 

با علی هر کس بخواهد تا خدا هم میرود
بی علی حتی بهشتم میشود رنجور تر 

روز محشر پادشاهی میکند در بین خلق 
هرکه باشد با علی و فاطمه محشور تر 

من گدای خانه ای هستم که هرکس رفته است 
گفته اینجا باشد از عرش خدا پرنور تر

یاعلی گفتیم و مست نام مولا گشته ایم 
میشود حالا بساط نوکریمان جور تر

تا نسوزد بال او ، جبریل نزد مرتضی
می رود چندین قدم از چشم حیدر دور تر 
 
در دلم ، دلشوره دارم ، وقت مردن یا علی
میشود دیدارت آیا نزد من مقدور تر ؟!...

تک تک اولاد زهرا مهربانند و کریم 
در کرامت مجتبی باشد ولی مشهور تر

اشکمان چاریست بهر تک تک اولاد او 
هست اما اشک های کربلامان شور تر

 

#سجاد نوبختی

  • سجاد نوبختی
۰۹
دی

آمدی ای عشق و بردی از دلم هر درد را 

گرم کردی با حضورت روز های سرد را

 

آه معصومه چه زیبا و بلند آوازه ای 

خوب روشن کرده ای خاموشی این مرد را 

 

سجاد نوبختی

  • سجاد نوبختی
۰۱
شهریور

بیا بانو ، جهانم را بگیر و  پادشاهی کن 

بروی شانه هایم سر گذار و تکیه خواهی کن 

 

تمام عمر ، من ، محض رضایت سیب چیدم ، حال 

بیا ، این بار ، تو ، محض رضای من گناهی کن

 

بیا این بار تو آغوش خود را سمت من بگشای

مرا سوی بهشت بازوان خویش راهی کن

 

عزیز مصر بودن آرزویم نیست ، باور کن 

اگر از قعر زندانم رهاندی ، حبس چاهی کن

 

برایت روز و شب از گفته هایم شعر می گویم

اگر ناگفته می جویی ، به چشمانم نگاهی کن  

 

سجاد نوبختی

  • سجاد نوبختی