ای کاش اربعین برسم کربلای تو
السلام علیک یا اباعبدالله
بر دل نشسته باز ، غم کربلای تو
این دل گرفته مثل همیشه هوای تو
دور از تو حال و روز دلم رو به راه نیست
ای کاش اربعین برسم کربلای تو
یا لیتنی نهایتی افدیک یا حسین
ای کاش عاقبت شوم آقا فدای تو
شب های جمعه عرش خدا گریه می کند
آن لحظه ای که فاطمه آید سرای تو
با " یا بنی" گفتن مادر ، تمام عرش
سوزد ز داغ ماتم و سوز عزای تو
تو کهکشان راه خدایی که در برت
هفتاد و دو ستاره بچرخند پای تو
باشد مدال نوکری تو به سینه ام
ارباب ! من گدای گدای سکینه ام
ای روضه خوان ! برای من از کربلا بگو
از روضه های غربت خون خدا بگو
از اشک های مادر و آغوش خالیش
از طفل شیرخواره ی دشت بلا بگو
از گوش و گوشواره ، از آتش به خیمه ها
از بانگ العطش به لب بچه ها بگو
بر دختر سه ساله که سیلی نمی زنند
این را به قوم بی شرف بی حیا بگو
از جسم بی نشان برادر به فتلگاه
از خواهری کنار تنی سرجدا بگو
"هل من معین ..." به گوش زمان میرسد هنوز
از بی سپاه بودن صاحب عزا بگو
ارباب ! چشمه های دلم را پرآب کن
دل را غلام خانه ی بی بی رباب کن
سجاد نوبختی
- ۹۵/۰۷/۱۹