ناگفته
جمعه, ۱ شهریور ۱۳۹۸، ۱۱:۳۲ ق.ظ
بیا بانو ، جهانم را بگیر و پادشاهی کن
بروی شانه هایم سر گذار و تکیه خواهی کن
تمام عمر ، من ، محض رضایت سیب چیدم ، حال
بیا ، این بار ، تو ، محض رضای من گناهی کن
بیا این بار تو آغوش خود را سمت من بگشای
مرا سوی بهشت بازوان خویش راهی کن
عزیز مصر بودن آرزویم نیست ، باور کن
اگر از قعر زندانم رهاندی ، حبس چاهی کن
برایت روز و شب از گفته هایم شعر می گویم
اگر ناگفته می جویی ، به چشمانم نگاهی کن
سجاد نوبختی
- ۹۸/۰۶/۰۱
زیبا بود برادر...
احسنت
سخت شعری رو قبول کنم...اما هنرت گیراست...تبریک