سجاد نوبختی

دفترچه اشعار

سجاد نوبختی

دفترچه اشعار

سجاد نوبختی

کارشناس مشاوره از دانشگاه تهران
کارشناسی ارشد مشاوره خانواده از دانشگاه تهران

مدیر گروه و مربی مهارت های زندگی مدرسه استعداد درخشان علامه حلی ۳
چهار سال تدریس مهارت های زندگی در مدارس علامه حلی

روانشناس کودک و نوجوان

گروه درمانگر و درمانگر فردی با رویکرد متمرکز بر هیجان و وجودنگر
بازی درمانگر کودک و نوجوان

آخرین مطالب

زمزمه شب قدر

يكشنبه, ۶ تیر ۱۳۹۵، ۰۳:۲۲ ب.ظ

امشب خدا باز اومدم تنها

از همه چی دیگه پشیمونم

نگو چرا یه ساله دیر کردی 

حالم بده خیلی پریشونم 


غیر تو هیچ کسی برای من 

همدم تنهایی شب هام نیست 

فقط تویی درمون هر دردم 

به غیر ذکرت روی لب هام نیست


ای که تویی تنها پناه من 

تو روزای بی کس و تنهاییم

جز تو آخه کیو دیگه دارم

ببین منو تو اوج رسواییم


جز در خونت آ خدا آخه 

جایی ندارم که برم دیگه

اگه تو هم ردم کنی مولا

نمی دونم چیکار کنم دیگه


اگه منو ببخشی این شب ها

میگن عجب خدای دلسوزی

یا که اگه هم ببریم دوزخ

همه میگن حقته می سوزی


اگه کسی بهم بگه :  بدبخت 

گریه نکن الکی دیوونه 

هزار سالم اگه بگی العفو 

خدا بازم تو رو می سوزونه


بهش میگم  : امید من اینه

خدای من غفور و ستاره

هنوز گدا حرف نزده زودتر

ده برابر تو دستش میزاره


گناه من هر چقدم باشه

خدای من کریم تر از اونه

نمیذاره کسی خبر دارشه 

براش مثه یه راز می مونه


خدا تو رو قسم میدم امشب 

به آیه آیه های قرآنت 

به عزت خودت قسم یا رب

به اسم تک تک عزیزانت


امشب فقط یه دل خوشی دارم 

عاشق زهرا و پسر هاشم 

امشب خدا دعای من اینه

الهی اربعین حرم باشم


خدا تو رو قسم امشب 

به حق فرق خونی مولا

به کاسه های شیر ایتامی

که به علی همه میگن بابا 

 

خدا تو رو قسم میدم امشب 

به سجده های آخر حیدر

قسم میدم به اون شب قدری 

که شد براش دیگه شب آخر


خدا تو رو قسم میدم امشب 

به مادری که پشت در می سوخت 

به چادر خاکی توو کوچه 

به کوچه ای که توش پسر می سوخت 

به بغض توو گلوی این خونه 

به لحظه ای که بال و پر می سوخت 

به مادری که در ره قرآن 

جلوی چشم یک پدر می سوخت 


خدا تو رو قسم میدم امشب

به آیه های سوره کوثر 

به بچه های گوشه ی بستر

به یاس مرتضی که شد پرپر


خدا تو رو قسم میدم امشب 

به قبر بی نشان و پنهانش

به ناله های هرشب حیدر

به گریه های مثل بارانش


سجاد نوبختی

  • سجاد نوبختی

نظرات  (۱)

سلام
شعر بسیار قشنگ بود ولی یه دو جا از ریتم خارج شد:
ده برابر تو دستش میزاره

براش مثه یه راز می مونه
به امید اینکه همیشه در راه خدا و اهل بیت قلمتون و روحتون به حرکت و جنیش در بیاد.
موفق و مانا باشید.
یاعلی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی