کمی آهسته
شنبه, ۴ آذر ۱۳۹۶، ۱۰:۵۲ ب.ظ
وقتی به روی شانه هایم سر نمی آید
شب های بیداری من هم سر نمی آید
یک شب ، کمی آهسته گفتم دوستت دارم
از بعد آن ، دیگر صدایم در نمی آید
گفتی : بخند و شاد باش و بگذر از این عشق
گفتم که خندیدن به چشم تر نمی آید
گفتم نرو ! دل سنگ و بی رحمانه خندیدی
گفتی : عزیزم ! کاری از من بر نمی آید
از هر که می پرسم ، کمی با طعنه می گوید
بی خود دلت را خوش نکن ، دیگر نمی آید
****
در بند دشمن ، بهتر از جمع رفیقان است
از پشت ، آنجا لااقل خنجر نمی آید
#سجاد_نوبختی
- ۹۶/۰۹/۰۴