سجاد نوبختی

دفترچه اشعار

سجاد نوبختی

دفترچه اشعار

سجاد نوبختی

کارشناس مشاوره از دانشگاه تهران
کارشناسی ارشد مشاوره خانواده از دانشگاه تهران

مدیر گروه و مربی مهارت های زندگی مدرسه استعداد درخشان علامه حلی ۳
چهار سال تدریس مهارت های زندگی در مدارس علامه حلی

روانشناس کودک و نوجوان

گروه درمانگر و درمانگر فردی با رویکرد متمرکز بر هیجان و وجودنگر
بازی درمانگر کودک و نوجوان

آخرین مطالب
۱۶
بهمن



این روز ها حس میشود فقدانت آقا بیشتر
درد جدایی بیشتر ، نیرنگ دنیا بیشتر

این روز ها حس میشود آقا غریب افتاده ایم
از دوستان هم خسته ایم از دست اعدا بیشتر

از کینه ی این روز ها شیعه به خون آغشته است
اما کماکان میشود ایمان دل ها بیشتر

بر گردن حق میزند ، باطل کمند خصم را
اینجا جهالت میکشد شمشیر بُرّا بیشتر

ما از " تولّی " دم زنیم ، از وحدت و صلح بشر
اما به گوش میرسد حکم " تبرّی " بیشتر

ای منجی عالم ، أباصالح دعایی خاص کن
دیگر نگردد دوریَت از این مبادا بیشتر


سجاد نوبختیٖ

  • سجاد نوبختی
۲۷
خرداد

تویی که دست مرا بی بهانه می گیری

برای مرغ دلم آب و دانه می گیری


منم کبوتر کویت که جلد بام تو ام

تویی که شاعریم را بهانه می گیری


تویی که در دل اهل بهشت طاووسی

بگو میان دلم آشیانه می گیری!؟


تویی شراره ی عشق خدا که وقت سحر

 اگر که اشک بریزی زبانه می گیری


ز جان عاشق عشاق بی قرار خودت

تویی که خواب و خوراک زمانه می گیری


شنیده ام ز پس پرده می رسی یک روز

کرانه تا به کران ، بی کرانه می گیری


شنیده ام که میایی و با صلابت خود

ز دست اهرمنان تازیانه می گیری


الا که تیر نگاهت ، عقاب صید کند

چه وقت، قلب مرا هم نشانه می گیری؟!


تو ماه روشن شب های شهرمان هستی

سراغی از دل من ای شها نمی گیری؟


و آفتاب امیدی که در میان دلم

تمام عمر ، کنارم کرانه میگیری


تو حیدرانه برای یتیم ها هر شب

صفا و نور و غذای شبانه میگیری


چقدر ندبه و زاری چقدر گریه و اشک؟

بگو کجای زمان را نشانه میگیری؟


 مگر نه اینکه امامی و بهتر از مادر

یقین بدان که سرم را به شانه می گیری


سجاد نوبختی


  • سجاد نوبختی
۲۳
خرداد

یا ابالفضل که در سفره ی جود و کرمت 

جیره خواران ، همگی اهل فضیلت باشند


سینه زن ها که جدا بلکه مسیحی ها هم

سر این سفره ی احسان تو دعوت باشند


روز محشر که مقامت به سما بنویسند

شهدا غبطه خوران تو به حیرت باشند 


علم و و بیرق و آن پرچم سرخ حرمت 

جمله در محضر حق ،  باب شفاعت باشند


مرگ در راه ولی  ناب تر  از هر عسل است

شهدا مست از این شهد شهادت باشند


آب ، شرمنده ی قولی است که دادی به رباب

قطره ها تا به ازل غرق خجالت باشند


مادرت ، ام بنین ،  چشمه ی جوشان غزل 

انبیاء پشت درش در صف نوبت باشند


و ملاءک سر یک نیم نگاهش همگی

بال بگشوده و در حال رقابت باشند


و به یک گوشه ی چشمش غم عالم ببرد 

انس و جن،  خدمت او ، تحت کفالت باشند


گفت در بزم محبت ، پسران زهرا

جمله در خلق خدا صاحب رفعت باشند


مظهر آیه ی قرآن الهی هستند 

مظهر نور خدا ، وارث عصمت باشند 


همشان کشتی نوحند و در رحمت حق

و فقط اهل کسا باب هدایت باشند


و پسر های علی  وقت عطش هم باید

جای سیراب شدن فکر سقایت باشند


ما غلامان حسینیم بدان عباسم

که غلامان حسین اهل سعادت باشند


شاعر : سجاد نوبختی


  • سجاد نوبختی
۲۲
خرداد

قاصدک ها را دست کم نگیرید

این موجودات کوچک راز های بسیاری را در خود گنجانده اند

قاصدک ها 

با تمام ضعفی که دارند 

آرام آرام از زندانی که دست تقدیر برای آن ها مهیا کرده است فرار می کنند

و خود را به باد می سپارند 

خود را با تمام آرزو ها و علایق خود

به همراه تمامی گذشته و حال و آینده به دست باد می سپارند تا او باشد که راه را برای آنها انتخاب کند 

بادی که هم مسیر را می سازد

هم هدف را  ، هم وسیله ی رفتن 

و هم قاصدک ها را 


تو هم مسیر منی هم تمام هستی من

تو باد هستی و من قاصدک برای تو ام 


سجاد نوبختی



  • سجاد نوبختی